امیرعلی شيرين تر از امیرعلی شيرين تر از ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

امیرعلی دردانه ی ما

این چند ماه!!!

سلام الان فرصت کردم بیام اتفاقاتی که تو این چند ماهی که نبودیم افتاد رو براتون بگم. بعد از عقدم ٢٧ آذر ماه اسباب کشی کردیم خونه ی جدید.خونه ی جدیدمون نزدیک خونه  امیرعلی ایناست ازین بابت خیلی خوشحالم قرار بود اینترنتم رو به محض اینکه اسباب کشی تموم شد و کارارو جم و جور کردیم وصلش کنم که دلیل تاخیرش بخاطر این بود که دیگه نمیخواستم ادامه بدم که تو پست بعدی برای امیرعلی جونم مفصل توضیح میدم ٨آذر  مهم ترین روز برام بود باورم نمیشه از زمانی که همین فسقلی روتو بیمارستان دیدمش ٢سال گذشته الانم با شیرین زبونیاش دنیامون رو رنگین تر میکنه وای وقتی یاد حرفای شیرینش می افتم خندم میگیره بعضی وقتا یه حرفایه قلنبه ای میزنه که ه...
26 بهمن 1391

عقد كنون خاله جوني!!!!

سلام فعلا تا اينجا بگم كه ديروز شنبه  ١٣/٨/٩٠ همزمان با عيد غدير عصر ساعت 19 پاي سفره ي عقد نشستم و وارد يه زندگي جديد شدم خيلي حس خوبي دارم انشالاه كه همه ي جوونا خوشبخت بشن منم همينطور تا بعد...
14 آبان 1391

سرنوشت کارتون هایی که دیدیم چه شد؟

هرکی حوصلشو داره بره ادامه ی مطلب: آقای سکسکه عمل کرده، می‌ره سر کار و میاد و زندگی‌شو می‌کنه ! الفی دیگه از هیچی نمی‌‌ترسه ! آلیس شوهر کرده، دو تا بچه داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان ۵ ٠ متری ساده آن‌شرلی آرایش‌گر معروفی شده و توی جردن و چند تا محله‌ی بالای شهر شعبه زده و حسابی جیب مردم رو خالی می‌کنه به اسم گریم و رنگ موهای عالی … ای‌کیوسان کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله ! بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن!… شلمان هنوز هم خوابه       ...
2 آبان 1391

اميرعلي و نذري

سلام ديروز خواهرم به خونمون زنگ زد و گفت آبجي(عمه ي اميرعلي)چهارشنبه از تهران اومدن و امروزم به اتفاق زن عموها  قراره برن امامزاده سيد حمزه كه (از نوادگان امام موسي بن جعفر (ع)هست ) مامانم و خواهرم كه براي امامزاده نذري نون پنير و سبزي داشتن خواهرم گفت حالا كه قراره بعدازظهري بريم بيايين خونه ي ما و سبزي هارو پاك كنيم و ببرم پخششون كنم موقع پاك كردن سبزيها هم اميرعلي جونم هي ميگفت آ موسي ساندويچ گَتِه  (آقا موسي ساندويچ بيار) از اونجايي كه عموي دردونه رستوران داره اين جمله رو ياد گرفته و  ديگه تكه كلامه دردونه جون شده و هركي رو ببينه تكرار ميكنه بعدازناهار من و مامانم اومديم خونمون و اميرعلي و خواهرم هم رفتن خونه ي عمو ...
28 مهر 1391

امیرعلی و تولد خاله جونی

سلام وااای آدم چه حسی پیدا میکنه وقتی میخواد برا خودش تبریک بگه امروز ٢٥ مهرماه یه روز خاص برای من هست امروز سالگرد تولدمه یک سال دیگه هم گذشت وارد ٢٢سالگیم شدم پس تولدم مبارک خواستم براي خودم متن تبريك بنويسم  ولي ديدم بهتره متن پيام تبريكي كه دوستم  صبح برام اس ام اس كرده بود رو اينجا بنويسم بهتره خيلي خوشم اومد از دوستمم ممنونم متن پيام اين بود الهه جان! سالروز تولدت را تسليت ميگم به فرشته هاي آسمون!چون 22سال پيش ازشون جدا شدي اما تبريك ميگم به خودم چون فرشته ي زميني من شدي تولدت مبارك دوستم! امروز دردونه اينا از صبح خونمون بودن كلي شيطنك بازي ام كرد تازه برام شعر تولدت مبارك رو هم ميخوند دولد دولد دولدت ...
25 مهر 1391

اميرعلي و سفري به كندوان

سلام دوشنبه شب مامان الناز بهم زنگ زد و گفت كه فردا صبح بياين خونه ي ما صبحانه بخوريم و بعد صبحانه هم بريم كندوان سه شنبه ساعت 10صبح از خواب بيدارشديم و تو راه هم نون روغني تازه خريديم و رفتيم خونه دردونه اينا و صبحونه رو باهم خورديم ساعت 12:30 بود كه حركت كرديم من تابحال به كندوان نرفته بوديم ابتدا از شهرستان اسكو كه واقعا شهرستان سرسبزي هست عبور كرديم هردوطرف جاده پراز باغ هاي ميوه بود منكه واقعا لذت ميبردم ازاسكو تا كندوان 15كيلومتر راه بود ساعت 13:30بود كه رسيديم كندوان توريست هم اومده بودن نميدونم چيني بودن يا ژاپني آخه چشماي همشون بادومي بودن پيشنهاد ميكنم اگه تبريز اومدين حتما به كندوان برين خيلي جاي قشنگ و باصفايي هست ...
20 مهر 1391

خلاصه ي اين چند وقتي كه نبوديم

سلام دوستان وااااي اصلا همه چيز يادم رفته استرس همون روزي رو كه براي اولين بار ميخواستم چند خطي رو بنويسم رو دارم تازه اينجا خيلي فرق كرده چند روز پيش كه اومدم ديدم چقدر اينجا تغيير يافته مرتب تر از قبل شده تازه كوچولوهاي خشگل هم بزرگتر و ماه تر شدن خيلي دلم براي تك تكتون تنگ شده بود قبل عيد فطر خونمون رو فروختيم!!! شارژ اي دي اس الم هم 12 شهريور ماه تموم شد منم گفتم ميخوايم خونه جديد بخريم واسه چي دوباره الكي شارژش كنم منتظر بودم خونه جديد رو بخريم كه بعداز يك ماه گشتن آخر سر تونستيم يه آپارتمان تك خوابه بخريم الان كه دارم اين مطلبو مينويسم واسه حياط بزرگمون افسوس ميخورم حالا چجوري ميخواييم تو آپارتمان زندگي كنيم خدا ميدونه!!! خونه ي ...
17 مهر 1391