امیرعلی شيرين تر از امیرعلی شيرين تر از ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

امیرعلی دردانه ی ما

اميرعلي و نذري

1391/7/28 18:34
1,619 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

ديروز خواهرم به خونمون زنگ زد و گفت آبجي(عمه ي اميرعلي)چهارشنبه از تهران اومدن و امروزم به اتفاق زن عموها  قراره برن امامزاده سيد حمزه كه (از نوادگان امام موسي بن جعفر (ع)هست ) مامانم و خواهرم كه براي امامزاده نذري نون پنير و سبزي داشتن خواهرم گفت حالا كه قراره بعدازظهري بريم بيايين خونه ي ما و سبزي هارو پاك كنيم و ببرم پخششون كنم

موقع پاك كردن سبزيها هم اميرعلي جونم هي ميگفت آ موسي ساندويچ گَتِه (آقا موسي ساندويچ بيار) از اونجايي كه عموي دردونه رستوران داره اين جمله رو ياد گرفته و  ديگه تكه كلامه دردونه جون شده و هركي رو ببينه تكرار ميكنه

بعدازناهار من و مامانم اومديم خونمون و اميرعلي و خواهرم هم رفتن خونه ي عمو عبدالله و ازاونجا هم برن امامزاده. ماهم كه قسمت نشد بريم هرچند كه امامزاده در دوقدميه خونه ي ماستافسوس بعدازظهرم كه دلم گرفته بود دومين بارون پاييزي شروع به بارييدن كرد و منم گرفتم خوابيدمخمیازه

به خواهرم سفارش داده بودم كه از بقعه ي امامزاده عكس بندازه كهکلافه!!!

مامان ريحانه چندتا عكس از اميرعلي جونم گرفته فكر كنم خونه ي عمو يحيي باشه!سيماجون توضيحاتو  برسون؟

اميرعلي

اميرعلي

سه شنبه كه تولدم بود اميرعلي اينا موقع اومدن به خونمون تو كوچه دويده و خورده زمين! خداروشكر كه اتفاق بدي براي دردونه جونم نيفتاده فقط گوشه ي بينيش يه كوچولو خراش برداشته فدات بشم عزيزكم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

خاله جون
29 مهر 91 16:30
ای جاااااااااااااااااااانم
مواظب خودت باش امیر علی جون


چشم خاله جون
اميرحسين جونو ببوس خاله
مامان گیسوجون
29 مهر 91 23:51
سلام عزیزم خوبی ؟
قبول باشه
ای جانم قربونش برم که مماخش اوخ شده ببوسش خاله مهربون


سلام دوستم
مرسي شما چطوري؟
خدانكنه دوستم چشم شما هم گيسوجونو ببوس
سمی مامان امیرین
30 مهر 91 18:00
سلام الهه جان.خوشحالم که باز اومدی...
ای جانم امیرعلی چه بزرگ شده..
نذرشون قبول باشه.


سلام گلم
مرسي عزيزم
ملی مامان میکاییل
30 مهر 91 23:18
وای عکسا معرکه اس


فدااااااااااااااااات گلم
مامان ریحان عسلی
1 آبان 91 0:22
سلام
قبول باشه
قابلی نداشت خاله جون
عکس اول در ادامه ی عکس اییه که تو پست ریحانه و توفیق اجباری گذاشتمه یه ظرف از انگور به امیرعلی یکی هم به ریحانه زن عمو اکرمشون داده تا این وروجکها کمتر تو دستو پا باشن
داشتم از ریحان عکس مینداختم امیرعلی هم اونجا بودو داشت نیگاه می کرد منم از امیرعلی چند تا عکس انداختم همینا بود دلیلش


مرسي عزيزم دستت درد نكنه
واقعا عكسهايي كه گرفتين بي نظيره
نارینه
1 آبان 91 0:36
قوبل باشه نذریشون ...

حرم رفتن سعادت میخواد .. ما هم خیلی کم سعادتیم والا ...

خداروشکر که بینیش طوری نشده .. شیط.ونک


مرسي عزيزم
حق با توئه دوستم...
مرسي . بهدادي رو ببوس
مامان اميرحسين و آلـــــــوچه
1 آبان 91 11:50
ايشالا كه نذرشون قبول باشه


مرسي عزيزم
اميرحسين جونو ببوس
مادرانه
2 آبان 91 15:58
آاااااااخی خدارو شکر که امیر علی طوریش نشده نذرشون قبول ...ایکاش شما هم میرفتین...هر وقت رفتین مارو از دعای خودتون محروم نکنید.!


بله خداروشكر
مرسي مامان قشنگ جون
چشم محتاجيم به دعا
مامان علی خوشتیپ
3 آبان 91 9:38
سلام عزیزم
میشه خصوصیتونو چک کنید


سلام
چرا نميشه شماهم خصوصيتونو چك كنين
مامان امیرعلی جیگر
3 آبان 91 16:23
نذرشون قبول باشه ایشالا



مرسي خانوم خانوما
مامان امیرعلی جیگر
3 آبان 91 16:24
آخی ببین بینی کوچولوش چی شده


فداااااااااات
ستاره
18 مرداد 92 18:35
kheli khoshgele khodaaaaaaaaaa