امیرعلی شيرين تر از امیرعلی شيرين تر از ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

امیرعلی دردانه ی ما

سالگرد ازدواج مامانی و بابایی مبارک+وحشتناک ترین روز

1391/5/22 20:07
1,713 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

٢١/٥/١٣٨٦

سالگرد

مهتاب برف زیبا و سفید  را به آرامی نوازش میکند و شبی رویایی و افسونگر را نوید میدهد

در آن شب آرام و سفید، فقط عشق است که جریان دارد

و لبهای عاشق و معشوق را به سوی هم میراند و ناگهان در هم قفل میشوند

و سکوت همه جارا فرا گرفته است

تنها یک زمزمه به گوش میرسد

دوستت دارم برای همیشه

niniweblog.com

الناز جان خواهرگلم! 

در خالصانه ترین گوشه قلبم آنجا که خبری از تاریکی نیست یاد شما میدرخشد

21 مرداد پنجمين سالروز يكي شدنتان را بهتون تبریک میگویم

دوستت دارم

سالگرد

 

ديروز بدون سحري روزه گرفته بودم اصلا هم حوصله نداشتم خيلي كسل بودم همش ميخواستم بخوابم ساعت 12 ظهر يه دوش گرفتم و خوابيدم ساعت 3 بعدازظهر بود كه بيدار شدم خواب آلود به نخوندن نماز ظهرم و آپ نكردن وبلاگ اميرعلي فكر ميكردم كه دوباره خوابم برد و ساعت 5 عصر بود كه پس لرزه ي ٢/٦ ريشتري منو هراسان از خواب بيدار كرد زمين با شدت بيشتري ميلرزيد و وحشتناك تر از اون صدايي بود كه با خود داشت هنوز خواب الود بودم مامانم گفت زلزله ست انگار هردو دويديم حياط فكر كنم 10 ثانيه اي ادامه داشت همسايه ها بيرون بودن فقط فكرم پيش دردونه اينا بود آخه خونشون روي خط گسل هست و طبيعتالرزش زمين رو با شدت بيشتري حس كرده بودن تلفن همرا هم كه اصلا انتن نميداد

با همسايه ي بغلي حرف ميزديم كه دوباره زمين لرزيد بازم شدتش بيشتر بود اينبار همه بيرون اومدن هنوز كسي خبر نداشت كانون اصلي زمين لرزه از كجاست برادر شوهر دوستم كه خبرنگاره خبر دارد كه كانون اصلي زلزله اهر-ورزقان-هريس بود كه صدمات جاني و مالي بيشتري هم به روستاها زده خدا به دادشون برسه

در همين موقع بود كه دردونه اينا اومدن قرارشد بريم پارك باغميشه آخه عموها و زن عموهاي دردونه اينا اونجا بودن ولي از اونجايي كه اتوبان وحشتناك ترافيك بود و از طرفي هم بابا رحمان بايد ساعت 6 سركار ميرفت از وسط راه برگشتيم خونمون قرار شد خواهرم اينا رو شوهر دخترعموي دردونه اميراقا بيان دنبالشون من و مامانم هم با زن عمو و دخترهاشون و دوماداشون رفتيم پارك ولي امر

به سختي با دردونه اينا درارتباط بوديم خط هاي موبايل اصلا انتن نداشت بهمون گفته بون تا صبح حدالامكان بيرون بمونيم هوا هم خيلي سرد بود ساعت تقريبا 3 بامداد بود كه دوباره پس لرزه اي رو احساس كرديم ولي شدت و مدتش كم بود صبح هم اومديم خونمون دردونه اينا هم از پارك اومدن خونمون الان بابا رحمان از سركار اومد و رفتن خونشون

خواهرم ميگه موقع زمين لرزه دردونه خواب بود كه بابا رحمان بغلش ميكنه و همگي ميرن بيرون خواهرم ميگه از طبقه ي دوم تا پارگينگ كه ميدويديم زمين همچنان ميلرزيد سقف و ديوار در ورودي خونه دردونه اينا ترك برداشته

مامان باباي دوستم كه تو روستاي حوالي ورزقان زندگي ميكنن خونشون اسيب ديده و الانم تو چادرهاي حلال احمر ساكنن خدا بهشون كمك كنه

دوستان برامون دعا كنين چون پس لرزه ها ادامه دارن


﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا ﴿1﴾ وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا ﴿2﴾ وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا ﴿3﴾ يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ﴿4﴾ بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا ﴿5﴾ يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ ﴿6﴾ فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ ﴿7﴾ وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ ﴿8﴾

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مهدی
22 مرداد 91 20:44
سلام امیر علی سالگرد ازدواج مامانی بابایی مبارک باشه انشالله سالها کنار هم شاد پیروز باشید


سلام
مرسي ممنون بابت تبريك
مهدی
22 مرداد 91 20:54
سلام خاله خوبی منو از نگرانی کشتین خوب شد اپ کردی خیلی نگران بودم دیروز دایم که خلبان هوانیروز هست تو پادگان ابیک نزدیکی قزوین حدودا ساعت 7 بود بهش زنگ زدن گفتن زود بیا پادگان پرواز اظطراری داری تبریز زلزله اومده اینو من شنیدم یهو یاد شما افتادم اومدم یاهو براتون اف گذاشتم ولی خدا رو شکر که سلالم هستین امیر علی اگر میبینید مشکل هست بیایین کرج چند روز وایسید تا اوضاع اروم بشه.اگر فامیل داری روستاهای اطراف دایم بگم بره دنبالشون اونا الان با هلیکوپتر تو روستاهای اطراف هستن خلاصه ما رو بیخبر نذار
دایم میگفت خیلی وحشتناکه همه جا ویران شده روستاهای اطراف


سلام
مرسي مهدي جان ماخوبيم
فعلا كه اتفاق خاصي نيفتاده ولي پس لرزه ها تا امروز ادامهخ داشته نميدونم چرا تمومي نداره
اون خونه هايي رو هم كه نصفشون سالم بو برر اپرپس لرزه ها همشون خراب شدن
مامان آیسل
23 مرداد 91 0:06
سلام ....الله عزیزلرین الدن ورن هم وطن لریمیزه صبر ورسین...منده 3 زلزله سین بولدوم البته اوده...ایکی دانا اولدکیلر قوخمالیدی...


سلام
واقعا كه قوخماليديلر
الاه هاميني خطرلردن حفظ السين
مامان آیسل
23 مرداد 91 0:08
اولیلیخ ایل دونوم لری مبارک...الله امیر علی نی ساخلاسین


ساغ الاسيز
ايسل جاني منيم وريمنن اوپرسيز
نارینه
23 مرداد 91 1:38
خداروشکر که سالمید ..

خیلی متاثر شدم از این اتفاق

مراقب خودتو باشید
مارو هم بیخبر نذارید


مرسي
چشم حتما
نارینه
23 مرداد 91 1:38
سالگرد ازدواج خواهر جونیت هم مبارک ... ایشالله همیشه خوشبخت باشن


مرسي عزيز دلم فدااااااات
مامان سید کوچولو
23 مرداد 91 2:42
وای خدا من خیلی از زلزله میترسم. ایشالله دیگه تموم شده...سالم باشین و شاد


مرسي دوست گلم انشالاه عزيزم همچنين شما
نسترن(یک عاشقانه آرام)
23 مرداد 91 8:56
سلام الهه جون
اولا سالگرد ازدواج خواهری گلت مبارک باشه ایشالا همیشه شاد و خوشبخت باشن...
دوما خیلی خیلی ناراحت شدم بابت زلزله خداروشکر که همگی خوبین واقعا وحشتناکه منم یه بار تجربشو داشتم
برات.ن خیلی دعا میکنم عزیزم ایشالا خدا حافظتون باشه


سلام گلم
مرسي گلم همچنين شما
مرسي گلم كه نگرانوم بودي براي زلزله زده ها دعا كنين چون پس لرزه ها تا امروز ادامه داشته صبح ساعت 7 يكي رو هم حس كرديم
مامان اميرحسين
23 مرداد 91 9:36
خدا رحم كنه من خيلي نگران بودم براي مردم تبريز وقتي صحنه ها رو ديدم واقعا ناراحت شدم خيلي صحنه هاي دلخراشي بود تو روستاها.خدا را شكر كه خودتون خوبيد و سلامتين


سلام خداروشكر كه واسه ما اتفاقي نيفتاده ولي خدا به زلزله زده ها واقعا كمك كنه
مرسي دوستم كه نگرانمون بوديد
ملی مامان میکاییل
23 مرداد 91 14:32
سلام عزیزم
دیشب اومدم کلی واست نوشتم اما نظرم درج نشد
اول از همه سالگرد ازدواج مامان الناز مبارک باشه
دوم اینکه من خیلی نگرانت شدم خبره زلزله رو شنیدم و از وقتی عکسهاشو رو دیدم دپرس شدم بخدا من یه بار توی یه زلزله 5.5 ریشتری بودم وحشتناک بود


سلام ملاحت جونم خوبي خانومم
اره برام از طرف شما كامنتي نيومده
مرسي ملي جونم فدات بشم
خداروشكر واسه ما اتفاقي نيفتاده الان بابا رحمان اينا رفتن از مناطق زلزله زده گزارش بگيرن ميگه خيلي اوضاع خرابه و احتياج بيشتر به كمك دارن
ممنونم

مامان امیر علی
23 مرداد 91 18:01
سالگرد ازدواجتون مبارک مامان و بابای امیرعلی گل.ایشالا پای هم پیر بشین.
--------------------------
من زیاد اهل تلویزیون دیدنو اخبار نیستم.بابام از تهران که برگشت گفت تبریز زلزله اومده.تا شنیدم گفتم بزار یه زنگت بزنم خیالم راحت بشه.صداتو که شنیدم خیالم راحت شد.خدا رو شکر که براتون اتفاقی نیوفتاده.خدا به حادثه دیدگان صبر بده.میدونم خیلی سخته براشون.



سلام
مرسي زهرا جونم
------------------
فدات بشم خيلي خوشحال شدم واقعا به داشتن دوستايي مثل شما افتخار ميكنم
واقعا خيلي سخته خدا به بازماندگان صبر بده
مامان امیر علی
23 مرداد 91 18:02
چند سال پیش که تو بم زلزله اومد .پس لرزه هاش تا بافق هم رسید.خیلی ترسناک بود.درکتون میکنم چه حسی داشتین


سلام
واقعا ترناكه
مهدی
23 مرداد 91 21:48
سلام خاله حالتون بهتره؟مراقب خودتون باشید
دو تا عکس از لحظه ای که از کرج دارن میان تبریز برای نجات گرفتم شبه 7 غروب
http://axgig.com/images/44209251495500622283.jpg

http://axgig.com/images/04266889333469412903.jpg

دایم صبح گفت روستای دبلکو فکر کنم دیشب گرگا حمله میکنن با هلیکوپتر دنبالشون میکنن اگر چند متر بیشتر رفته بودن حتما به کوه برخورد میکردن .

مراقب خودتون باشید




سلام ممنونم عكسهارو ديدم
واااي چه اتفاق خطرناكي خدا خيلي كمك كرده
مرسي شمام همينطور
مامان عسل
24 مرداد 91 8:39
سالگرد ازدواح ماماني و بابايي مبارک انشالا هميشه کنار هم و عزيزانتون سالهاي سال با سلامتي و شادي زندگي کنيد
خدارو شکر که خوب و سلامتين . خيلي حادثه تلخ و تکان دهنده اي بود و واقعا همه ناراحت شديم خدارو شکر خوبين و انشالا ديگه پيش نياد و نگران نباشين اميرعلي کوچولو چطوره؟ نترسيد که؟ مراقب خودتون باشين و انشالا ديگه برا هيچ کس و هيج جا همچين وقايعي رخ نده .


سلام
مرسي ممنونم
اره خداروشكر
اميرعلي هم خوبه مرسي عزيزم
ممنونم هزارتا بوسسسسسسسسسسسسسسسس براي عسل جونم
ممنونم كه نگرانمون هستيد
مامان امیرحسین و امیرعلی
24 مرداد 91 13:18
تبریک میگم...مبارک باشه مبارک باشه....
عشقشون جاودانه.


مرسي فداااااااااااااات دوست گلم
مامان آرمان
24 مرداد 91 15:03
سلام
امیدوارم زودتر از این ترس و هراس رهایی پیدا کنید خیلی مواظب خودتون باشید


سلام
انشاالله...
مادرانه
25 مرداد 91 16:30
عزیزم خدارو شکر که سلامتید واقعا خدا صبر بده به باقی مانده های این حادثه.....درضمن سالگرد ازدواج الناز عزیزرو هم تبریک میگم وامیدوارم که همیشه شاد وسلامت در کنار هم عاشقانه زندکی کنن امیر علی عزیزرو هم ببوس


مرسي خداروشكر
ممنونم انشاالله كه شما هم هميشه شاد و پيروز باشيد
مادرانه
25 مرداد 91 16:36
عزیزم خدارو شکر که سلامتید..خداصبر بده به باقیمانده های این حادثه....درضمن خواستم سالگرد ازدواج الناز عزیزرو هم تبریک بگم وبراش ارزوی بهترینها رو دارم امیدوارم درکنار پسر گلشون به شادی زندگی کنن....وهمچنین برای تو خواهرنازنین هم ارزوی خوشبختی دارم.....آمییییین


مرسي ممنونم
فداتون بشم مرسي خيلي خيلي لطف داريد
منم براي شما و دخترهاي گلتون همچنين نازدونه ي خشگلتون آرزوي بهترينهارو دارم
ممنونم كه به ياد ماييد
مامان ریحان عسلی
25 مرداد 91 18:56
سلام
تبریک میگم با تاخیر
خیلی وحشتناک بود اون موقع کجا بودی؟


سلام
مرسي
تو ادامه مطلب نوشتم خونمون بودم شب رو هم تو پارك خوابيديم
مرسي كه با وجود اين همه دلهره و ترس بهمون سر ميزني
محدثه
16 شهریور 91 16:33
سلام خاله جونم ببخشید چند وقتی نت نبودم مبارک باشه راستی امیر علی جون ما خوبه؟؟؟؟؟خودت خوبی گلم؟؟؟؟؟؟