امیرعلی و شیطنتهاش1
سلام
امیرعلی جونم میخام یکم از شیطنت ها و شیرین کاریات بگم از وقتی چهار دستو پا میری خیلی کنجکاو شدی دوست داری به همه چیز دست بزنی هر جا هم مامانی یا من برم پشت سرمون میای انقد بامزه چهاردست و پا میری که دل خاله ضعف میره همون موقع هست که خاله کلی قربون صدقت میره اینروزا دیگه کامل هممون رو میشناسی و پیشمون میمونی قبلنا فقط دوست داشتی بغل مامانی باشی ولی حالا اینطور نیست وقتی بابا رحمان رو میبینی دستاتو باز میکنی و صدا در میاری و خودتو برا بابایی لوس میکنی تا بابایی بغلت کنه وقتی هم که بغل بابایی هستی دیگه حاضر نیستی بغل کسه دیگه بری حتی مامانی!!!
به جارو برقی علاقه ی خاصی داری تا روشنش میکنیم کلی خوش بحالت میشه اما امان از اون لحظه ای که خاموشش کنیم میزنی زیر گریه که چرا خاموشش کردین
کنترول و تلفن و موبایلم که جای خود داره که بابایی مجبور شده برات کنترل جدا بخره که بازی کنی
چندروز پیشم که اومده بودیم خونتون برات هلو خریدیم اخه خیلی دوست داری تا نایلون رو زمین گذاشتم رفتیم تو اتاق لباسامونو عوض کنیم که اومدیم دیدیم
اینجا گفتم امیرعلی؟ بازم دست گل به اب دادی که اینجوری نگام کرد
اینم طرز جدید نشستن دردانمون
تازگیا هم به شکلهای خاصی میخوابی
فدای تو من بشم عزیزکم