امیرعلی شيرين تر از امیرعلی شيرين تر از ، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

امیرعلی دردانه ی ما

اتفاق شیرین زندگی ما

1390/7/22 20:41
488 بازدید
اشتراک گذاری

ziba

سلام به همه ی دوستای مهربونم و دردانه ی عزیزکمziba

کوچولوی نازم  می خوام  از روزی یا بهتر بگم از شبی که قدمهایت را به روی چشمهایمان گذاشتی بگم

مامان الناز که بیچاره دوران بارداری خوبی نداشت اخه دیابت حاملگی گرفته بود چقدر رفت ازمایشگاه البته ناگفته نماند بابا رحمان همیشه مراقب و همراه مامانی بود

اخرش هم مامانی فشار خون گرفت دکترش هم گفته بود باید بستری بشه ولی مامانی قبول نمیکرد تا اینکه سی و شش هفته شد ریحان عسلی دخترعمو جونت از شما بزرگتر بود ولی شما مثل اینکه خیلی عجله داشتی و زود به دنیا اومدی

اون روز یعنی مورخه ی ٧/٩/٨٩  روز یکشنبه مامانی اومده بود خونه ی مادکترش براش ازمایش نوشته بود بابایی با دکتر صحبت کرده بوددکتر گفته بود باید بستری بشه چون هر لحظه امکان داره پروتئین +٣ بشه

اونروز میگفتم مامانی کاش امروز نی نی بدنیا بیاد! اون شب مامانی که از خونه ی ما رفت حالش بد میشه و با زن عمو زهرا میبرنش بیمارستان بهبود

چون شما تو ٣٦ هفته بدنیا اومدی دکتر گفته بود ریسک بزرگی میکنیم چون بچه باید تو دستگاه بمونه ولی بیمارستان بهبود اون دستگاه رو نداشت ولی خدا شمارو به مامان و بابا و ما هدیه دادو نیازی به دستگاه نشد شما دقیقا ساعت ٣:٣٠ صبح روز دوشنبه مورخه ی ٨/٩/٨٩ بدنیا اومدی

 

مامانی میگه وقتی دردانه رو بغلم دادن اذان صبح رو میگفتن و اشک تو چشمای مامانی جمع شده بودو خدارو شکر میکرد که سالمی

ziba

اینجا دردانه جونم یک روزه ایدنیای زیبا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

...
22 مهر 90 20:36
اپمممممممممممممممممممم
عمه جون
22 مهر 90 21:03
سلام الهه جون خاله ی مهربون ممنونم که به من سر زدین خیلی خوشحالم کردین ممنونم عزیز دلم
مامان ریحانا
22 مهر 90 21:14
یادش بخیر ....
قرار بود من اول زایمان کنم اما امیرعلی عجله داشت و زودتر بدنیا اومد


مامان سام
24 مهر 90 0:41
ايشالا خدا براتون نگهش داره وهميشه سلامت باشه اميرعلي جون
مامان پارسا
24 مهر 90 14:42
سلام عزیزم
امیدوارم همیشه کامتون از داشتن این دردانه ی ناز و دوست داشتنی و قوی شیرین شیرین باشه و هیچ وقت غم در خونه ی دلتون رو نزنه
دختر خاله ی منهم دیابت حاملگی گرفته بود وکلی اذیت شد،این پستتون رو که خوندم یاد دختر خالم افتادم
امیدوارم هم امیر علی هم کیارش ما پایدار باشن و سلامت


سلام عزیزم
مرسی جونم انشالاه همه ی کوچولوهای دوست داشتنی سالم باشن
مامانی طاها
24 مهر 90 19:04
خدا حفظش کنه دردونه نازتون رو


مرسی عزیزم
شیپلپلون
24 مهر 90 21:18
سلام به الهه عزیزم
ایشالا تن نی نی و عزیزاش همیشه سالم باشه .اشک شوق به دنیا اومدن یه موجود کوچولو رو منم اولین بار موقع دیدن ارنواز با چشم خودم دیدم و بالاخره باور کردم .


سلام عزیزم
مرسی گلم خدا ارنواز کوچولورو هم براتون نگه داره