امیرعلی و شیطنتهاش3
سلام به همه ی دوستای مهربون و امیرعلی نازم
خاله جونی اینبار هم میخواد بازم از شیرین کاریهات بگه هر روز که بزرگتر میشی بیشتر بیشتر شیرینتر و خوردنی تر میشی الهی خاله فدات بشه
جونم برات بگه که این روزها یواش یواش میخوای حرف بزنی هر کی رو ببینی بهش میگی نی نی مامان یا بابا رو هم کامل میگی مامانی بهت جیز رو هم بهت یاد داده هم میگی هم میدونی وقتی یه چیز داغه یا نباید بهش دست بزنی میگی جیز
بابا رحمانم بای بای کردنو یاد داده که وقتی میگیم امیرعلی بای بای کن دستهای کوچولوتو تکون میدی
این روزا کم کم مستقل میشی چهار دست و پا میری لبه ی مبل رو میگیری و پا میشی و میری بالای مبل و میشینی یا از این لبه ی مبل تا اون لبه تاتی تاتی میکنی میری تازگیا هم دوست داری غذاتو خودت بخوری یعنی مامانی غذارو بکشه تو بشقابو خودت بدون کمک مامانی بخوری افرین به گل پسر باهوش و زرنگم
الهی همیشه تنت سلامت و لبت خندون باشه خیلی دوستت دارم
اینم از دندونای کوشولوی دردانه