امیرعلی شيرين تر از امیرعلی شيرين تر از ، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

امیرعلی دردانه ی ما

امیرعلی و ماه محرم

1390/9/6 0:56
725 بازدید
اشتراک گذاری

آسمان، مات و مبهوت مانده ست در سکوت مه آلود صحرا
یک بیابان عطش گشته جاری، پای دیوار تردید دریا

غوطه ور مانده در حیرت دشت، پیکر مردی از نسل توفان

مردی از توده خون و آتش، مردی از تیره روشنی ها

کربلا، غوطه ور در غم اوست، او که نبض بلوغ زمانه ست

غربت ساقی تشنگان است، آن چه در دست جاری ست هرجا

هفت پشت عطش سخت لرزید، آسمان ابرها را فرو ریخت

شانه های زمین را تکان داد، هق هق گریه تلخ سقا

آه! ای غربت بی نهایت، آه ای خواهش بی اجابت

زخم های بیابان شکفته ست، دشت در دشت، صحرا به صحرا

شرمسار لبانت فرات است، بر دل آب افتاده آتش

کرده دریا به روی نگاهت، باز آغوش گرم تمنا

در دل اندوه! اندوه! اندوه! درد، انبوه، انبوه، انبوه


عشق، بشکوه، بشکوه، بشکوه، که نبرده ست از یاد ما را

 

پرسیدم از هلال ماه چرا قامتت خم است؟

اهی کشید و گفت که ماه محرم است

گفتم که چیست محرم؟

با ناله گفت: ماه عزای اشرف اولاد ادم است

عرض تسلیت و تعزیت به همه ی دوستان و امیرعلی جانم بمناسبت اغاز ماه محرم و ایام عزای حسینی

التماس دعا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاطرات ما سه نفر
11 آذر 90 10:26
سلام ممنون از نظرتون