امیرعلی و کادوهای مامان بزرگ ها
دردونه ی نازنینم امروز که خونه ی شما بودیم مامان الناز از شب یادا که مامان بزرگ فیروزه و عمو عبدالله هم همون شب از تهران از خونه ی عمه لیلا برگشته بودن گفت همه دور هم جمع بودید و بهتون خوش گذشته از اونجایی که حدود یک ماهی میشد مامان بزرگ فیروزه تهران بودن و روز تولد شما هم تشریف نداشتن زحمت کشیدن و برای شما یه ماشین کنترل دار زیبا خریدن دستشون درد نکنه امیدوارم امیرعلی وقتی بزرگتر بشه قدر مادربزرگ های گل و مهربونش رو بدونه و جبران کنه
و مامان جون خودمم زحمت کشیده بودن برای شب چله ی امیرعلی یه قطار ناقابل خریده بودن که امیدوارم دردونه جون خوشش بیاد
دست هر دوتا مامان بزرگ مهربون درد نکنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی