امیرعلی و پیشی
سلام عزیزان
دیروز یه روز خیلی خوبی بود آخه دردونمون مهمون ما بود انقد باهم بازی کردیم و خندیدیم که وقتی بعدنا به همدیگه نگاه میکردیم بازم خندمون میگرفت
من نمیدونم یکی از بازی هایی که امیرعلی خیلی از ش خوشش میاد کشیدن موهای منه اصلا عادت به کشیدن مو نداره ولی منو وقتی میبینه خنده کنان میاد به طرف من و موهای منو تا جایی که زور داره محکم میکشه
ما تو خونمون یه گربه داریم که حدود یه سالی با ما زندگی میکنه هر وقت امیرعلی میاد خونمون از پشت پنجره با پیشی حرف میزنه و خیلی ازش خوشش میاد دیروز عصر لباساشو پوشوندم تا بریم حیاط هم یکم تاتی بکنه هم گربه رو از نزدیک ببینه اصلا ازش نترسید دوست داشت نازش کنه که نذاشتم
امیرعلی جونم مامان النازت یه دوست دوران دبیرستان داره که خیلی باهم صمیمی هستن پسرش الیار اسفند امسال میره تو دو سالگی امیدوارم وقتی بزرگ شدین شمام دوستای خوبی برای هم باشین
اینم دردونه جونم با دوست خشگلش الیار جون