امیرعلی شيرين تر از امیرعلی شيرين تر از ، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

امیرعلی دردانه ی ما

اربعین بابابزرگ

1390/7/1 19:21
428 بازدید
اشتراک گذاری

 

گر چهل روز گذشت که با خاک هم اغوش شدی

                                        تو مپندار که یک لحظه فراموش شدی

هستی ام بودی و دزدانه عجل برد تورا

                                         تو چراغ دل ما بودی و خاموش شدی

دردانه ی خاله امروز چهلم عزیزی بود که نتونست یه دل سیر تورو تو اغوش بگیردو ارزوهایی که برای شما داشت رو  به حقیقت تبدیل کند ارزوهایی برای تنها نوه ی کوچیکش که حتی نتونست یه بار کلمه ی بابا بزرگ گفتن رو از زبان نوه ی دردانه اش بشنود

 اری دردانه ی من امروز چهلم بابابزرگ عزیزت بود که خیلی زود و ناباورانه مارو برای همیشه تنها گذاشت

بابا جونم بزرگترین غم ما اخرین نگاه تو بود

صبح ساعت ٨:٣٠ : مهمانها که از دیروز برای رفتن به سرخاک خبر داده بودیم امدند و ساعت هشت و سی بسوی ارامگاه ابدی بابا بزرگ جون حرکت کردیم بعداز فاتحه و عزاداری مختصری بسوی مسجد حرکت کردیم

ساعت ١٠ صبح: مراسم اربعین تو مسجد امام سجاد(ع) نزدیک خونه ی بابابزرگ جون برگزار شد که از ساعت ١٠ تا ١٢ ظهر بود که خیلی باشکوه برگزار شد و شما خیلی اروم بودید یکمی بی تابی کردی که اونم بخاطر اینکه خوابت میومد یکمی خوابیدی بعد بیدار شدی و سرحال با دختر عمو جونت فاطمه و زنعمو ها بازی میکردی  

ساعت ١٢ ظهر: مراسم عزاداری چهلم تمام شد و مهمانها بسوی تالار غذاخوری حرکت کردن تو رستورانم شما شیطون وروجک بی تابی کردی که مجبور شدیم شمارو بفرستیم قسمت مردانه پیش بابایی یکم با بابایی بازی کردی و سرحال شدی

ساعت ١٤:٣٠ ظهر: مراسم خوردن ناهار تمام شدو همه فاتحه خوندند و مهمانها سالن رو ترک کردن

جا داره از همین جا یه تشکر ویژه و صمیمانه از عمه جون دردانه لیلا خانم و دختر عمه جون سمیه و همسر محترمشون که از تهران تشریف اورده بودند بکنم

و یه تشکر مخصوص از زنعمو های دردانه بخصوص زن عمو سیما دوست وبلاگی خودم که با تشریف فرمایی و کادوی بسیار زیبایشان برای من که زحمت کشیده بودن سپاسگزاری بکنم ایشالاه تو شادی های شما و ریحان عسلی جونم جبران میکنم

زیبا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان ریحانه
1 مهر 90 19:49
خدا رحمت کنه روحش شاد
خواهش میکنم ببخشید دیگه نمیدونم دوست داشتی یا نه در هر صورت قابل شمارو نداشت
هر کاری هم کردیم وظیفه بوده ولاغیر



خواهش میکنم خیلی قشنگ بود مرسی





نسترن
2 مهر 90 10:27
سلام.رمزو خصوصی براتون میذارم.بوووووووس


مرسیییییییییییییی
ریحانه
2 مهر 90 14:01
خدا رحمتشون کنه عزیزم.
ایشالا از این به بعد واستون شادی باشه.


مرسیییییییییی ریحانه جونم همچنین
مائده
2 مهر 90 14:53
تسلیت میگم روحشون با اولیا خدا محشور بشه انشالله.
مامان زهرا نازنازی
2 مهر 90 18:30
رمز رو براتون تلگراف میکنم


مرسی عزیزم
عمه ی امیرحسین
3 مهر 90 0:04
سلام خدارحمتشون کنه.ایشالا غم آخرتون باشه عزیزم . امیرعلی جونمو ببوسید


فدات بشم دوست نازنینم
مامان پارسا
3 مهر 90 14:49
روحش شاد و قرین آمرزش پروردگار


ممنونم دوست مهربونم
مامانی طاها
4 مهر 90 16:55
خدا رحمتش کنه و روحش شاد باشه و باقی عمر شما
گل پسرو ببوسید


مرسی عزیزم شما هم طاهاجونو ببوسین
نارینه
5 مهر 90 14:30
خداوند روحشون رو قرین رحمت خودش قرار بده

غم پدر خیلی سخته ... غمیه که با مرور زمان کمرنگتر که نمیشه هیچ ... تازه تر هم میشه ...

خداوند روحشون رو شاد کنه ... انشالله


عزیزم منم میخام بیام به سایتت سر بزنم ولی ادرس ندارم؟؟