امیرعلی و اولین قدم برداشتن
سلام به دوستان مهربانم و امیرعلی زرنگ و قندعسلم
مادر بزرگ امیرعلی (پدری) از دیروز 22/10/90 به مناسبت اربعین حسینی به مدت سه روز عزاداری حسینی تو خونشون دارن و امروز قسمت ما هم شد و با مامانم به خونشون رفتیم
تازه رسیده بودیم که خواهر جونی خبر راه رفتن امیرعلی رو برای اولین بار بهمون داد وای چه ذوقی میکرد مامان الناز که نگو تبریک میگم خواهرجونم
بعدازظهرم که پیش دردونه بودم برای دومین بار این حرکت رو تکرار کرد خودمونیم منم خیلی ذوق کردم قدم اول رو با موفقیت میتونی برداری ولی تو قدم دوم تعادلت رو از دست میدی و میفتی
امروز پسر نسبتا ارومی بودی موقع ناهار خوردن همش آب میگفتی امروز فهمیدم که نوشابه رو هم دوست داری ولی مامان الناز نذاشت بخوری اخه میگه برای دردونم مضره
دوستت دارم خاله جونی
اینم چندتا عکس از امیرعلی جونم
این دخمل خشگل و کوچولو هم دخمل برادر جاری خواهرمه