مهمانی مامان بزرگ جون
سلام به همه ی عزیزان و دردانه جون طاعات و عباداتتون مورد درگاه حق قبول خدارو شکر میگویم که امسال ماه رمضان یک عضو کوچک دیگر بر سر سفره ی افطار به جمع ما پیوسته و باوجود نازنینش زندگی مارو شیرینتر کرده این مطلب برمیگرده به جمعه که عمه جون و عموجون دردانه از تهران اومدن و مامان بزرگ جونی(پدری) مهمونی داده بودن و اولین مهمونی رفتن شازده کوچولوی ما بود امیرعلی ما که این روزا پرجنب وجوش شده هی دست میزد و صدا درمیاورد و وقتی هم دخترعمه جونشو میدید میگفت به به مه مه اونا هم میخندیدن خلاصه اون شب شبه به یا...
نویسنده :
الهه خاله ی امیرعلی
17:02