لغت نامه ی امیرعلی 3+ واکسن 18 ماهگی
سلام دوستان
دردونمون این روزا انقد شیرین زبونی میکنه که دلمون قنج میره هزارماشالاه هر چی بگیم فوری شروع میکنه به تکرار کردن موش زبونتو بخولـــــــــه خاله جون
همچنان منو با اسم الاله صدا میکنه و خبری از خاله گفتن نیس مگه اینکه خودم بگم امیرعلی بگو خاله
به بابا رحمان بابا میگي هر چی میگیم بگو رحمان میگی بـابـــا
به مامان الناز میگی الناس
به مامان خودم میگی مامان
خودکار:علی(من موندم که چرا به این خودکاره میگی علی!!!! باید سردربیارم)
عاشق چای خوردن هستی و میگی داااای
به نوشابه هم ابابه میگی
به توپ میگی بیبیب
به گوجه فرنگی میگی دوجه
زن عمو جونت هارو با من عمو صداشون میزنی(عمو هاتم با عموووو صدا میزنی)
به دختر عمو مریم میگی مَیَم
موقع لالا کردن هم میگی پتووووو
سشوارو جاروبرقی هم با صداشون میشناسی و میگی اووووووووووووو البته جارو میگی
دیروز دردونمون واکسن هیجده ماهگیشو بسلامتی زد مامان الناز خیلی نگران بود آخه شنیده بود که گرفتگی پا خواهد داشت ولی هزارماشالاه پای دردونمون نگرفت که هیچ خدارو شکر بی تابی هم نکرد و سرحال بود عصری هم بخاطر اینکه دردونمون بی تابی نکنه شام رو رفتیم پارک ائل گلی تبریز اونجا هم فقط میخواستی قدم بزنی شامم نخوردی ولی نصف شب که خواب بودیم گرسنه شده بودی و مامان النازم برات نیمرو درست کرد و نوش جون کردی و تا صبح راحت خوابیدی
تو روز پدر بابا رحمان شام مارو به رستوران عمو موسي برد و حسابي شرمندمون كرد