اميرعلي و رفتن به تهران
اميرعلي و رفتن به تهران سلام
اين مامان الناز كچلم كرد
ازبس هي پرسيد عكسهاي تهران رو گذاشتي؟
آخه وقت نميكردم كه تازه مناسبت هايي كه تواين هفته بودن مجال نميداد كه راجب مسافرت پنچ روزه ي دردونمون به تهران مطلبي بنويسم
همون طور كه تو پست هاي قبلي گفته بودم دختر عمه ي دردونمون سميه خانوم دخمل نانازشو باران جون رو اين ماه بدنيا آورده بود و اميرعلي جونم اينا هم براي عرض تبريك و ديدن باران جون سه شنبه ي هفته ي قبل با عمو عبدالله رفتن تهران
جمعه هم همگي به ويلاي دوست شوهر عمه رفته بودن و حسابي خوش گذرونده بودن
از سگ پا كوتاه پسرعمه مجتبي بگم اين آقا مجتبي يه سگي داره به اسم پاپي كه اميرعلي جونم با اين سگه دوست شده بود و ازش اصلن نمي ترسيد تازه بهشم دست ميزد پاپي هم اميرعلي رو دوست داشت هرجا كه اميرعلي ميرفت اونم دنبالش ميرفت اين پاپي يه توپ بزرگي داشت كه هروقت باهاش بازي ميكرد اميرعلي خوشش ميومد و قهقهه ميكرد بابا رحمان هم برا اميرعلي جون هم از اون توپ ها به رنگ قرمزش برات خريد كه تو پست واكسن 18 ماهگي عكسشو گذاشتم
اميرعلي جونم تو ماشين بابا رحمان
پ.ن1: تو پست تولد بابا رحمان رم ريدر خراب شد و نتونستم عكس كيك تولد بابا رحمان رو كه مامان الناز خريده بود رو بزارم اينجا ميزارم
پ.ن2:خاله ي باران جون براي يكي يه دونشون وبلاگي باز كرده دوستان اگه خواستن ميتونن عكس باران جون رو برن ببينن اينم ادرسش: www.baran91.niniweblog.com
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
براش چی خریدی .gif){kind=small}
انشالله که همیشه بری گردش شاد باشی .gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
داره نشون میده که پسر گلمون برا خودش مردی شده خدا نگهدارش باشه ...ببوسش خانومی.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
